از قدیم الایام ، تصرف و استفاده از سرزمین ها مهمترین موضوع قومهای مختلف – صاحبان تمدنها و سردمداران و دولتمردان هر ناحیه بوده است.
و تفکر های متعددی در زمینه نحوه استفاده بهینه از این سرزمینها وجود داشته که بسته به امکانات و شرایط جغرافیایی منطقه و همسایگانشان – اقتصاد – فرهنگ و … متنوع بود.
در دویست سال اخیر این موضوع جدی تر شده و با افزایش جمعیت کره زمین و مشکل اسکان جمعیت مخصوصا در کشورهای کوجک، دولتمردان را برآن داشته تا با ایجاد تراکم بیشتر ، فضای بیشتری را برای انجام فعالیتهای کشاورزی و اقتصادی جامعه اختصاص بدهند.
طراحان شهری در کشورهای مختلف و در زمانهای مختلف راهکار های زیر را تحت عنوان تفکر یا مکتب ارائه داده اند که هریک ویژگی خاص خود را دارند و الزاما درست نیستند اما به هر حال مطرح و اجرا شده و بعضا به دلیل در نظر نگرفتن شرایط جانبی، مشکلات و معضلات عدیده ای را هم برای جوامع مختلف به همراه داشته اند.
در ذیل به برخی از مهمترین و مشهورترین این راهکار ها اشاره می کنیم:
تئوری یا طرح شیکاگو( مکتب شیکاگو) : استفاده از سیستم پارکها و کمربند سبز اطراف شهر
تئوری باغشهر: ایجاد حلقه ای از باغشهرهای جدید، گرد باغشهر اولیه
مکتب مدرنیسم: بالا بردن تراکم و اسکان مردم در آپارتمانها
تئوری پیکرگرائی: افزایش تراکم در داخل مرز شهرهای جدید
تئوری متابولیزم: رشد شهر در قالب توسعه ساختار اصلی و یا تکرار واحدهای فرعی
مکتب نمادگرایی: به کارگیری ساختمانهای بلند مرتبه در قالب نشانه های شهری
مکتب رفتارگرایی: مخالفت با تراکم حومه گرایی
مکتب سنت گرایی: ایجاد کمربندها و خطوط محدود کننده رشد شهر ها
تئوری توسعه پایدار شهری: افزایش فشردگی کالبدی در توسعه شهری
تئوری رشد هوشمند: احداث ساختمانهای فشرده و مجهز به تکنولوژی هوشمند
تئوری گروه ۱۰: احداث ساختمانهای مسکونی در قالب منسجم و به صورت مجتمع های فشرده مسکونی به سبک جدید