محیط زیست یعنی چی ؟
خیلی عامیانه و ساده عبارت دوکلمه ایِ “محیط زیست” از دو کلمه واضح “محیط “+ ” زیست ” تشکیل شده است.
محیط یعنی دور و بر شما مثلا وقتی بچه بودید و روی زمین مینشستید و با گچ یک دایره روی زمین دور خودتان میکشیدید خیلی ساده داشتید محیط نشستن خود را و مرز ان را مشخص میکردید و اگر احیانا خواهر کوچک یا برادری از روی آن خط گچی رد میشد میگفتید اینجا مرز منه پاتو اینجا نذار.
حالا در مورد کلمه زیست صحبت میکنیم همه بچه ها در دبستان درس علوم و در دبیرستان درس زیست شناسی دارند و معنی آنرا خوب میدانند زیست یعنی زندگی کردن، همان زندگی که خدا به ما داده و یک نعمت الهی است.
ما برای اینکه زنده بمانیم به نفس کشیدن احتیاج داریم به آب احتیاج داریم تا خودمان و جامعه مان و محل زندگیمان را پاکیزه نگهداریم به درختها احتیاج داریم که هوا را تمیز کنند و جلوی شسته شدن خاک و سیل را بگیرند به خاک تمیز احتیاج داریم تا محصولات کشاورزی خوب و خوشمزه برای ادامه زندگیمان تولید کنیم.
محیط زیست ما فقط اینها نیستند گربه ها و موشها هم جزو محیط زیست هستند حتی سگها ! آنها هم در همین طبیعت مثل خود ما زاده شده اند و حق زندگی کردن و غذا خوردن و نفس کشیدن دارند.
درست است قوانین زندگی ما با حیوانات فرق میکند ولی یادمان باشد هر حیوانی در دنیای خدا به یک دلیل خاصی آفریده شده و هیچ آفرینشی بی دلیل نیست.
همانطور که فرزندان ما نیاز به آسایش و تربیت و آرامش دارند بچه های حیوانات هم نیاز دارند در کنار خانواده هایشان در ارامش باشند بنابراین ما حق نداریم با جدا کردن حیوانات بطور غیر طبیعی و زود هنگام آنها را از روال طبیعی زندگیشان خارج کنیم . یا اینکه حق نداریم یک حیوانی را به سرپرستی بگیریم و به حیوان گشنگی بدهیم به موقع غذا ندهیم یا دائم در قفس نگهداریم
یا … نمیدانم چگونه میتوان این جمله را درک کرد که ما هم یک موجود زنده هستیم مثل بقیه موجوداتی که اجازه زندگی کردن پیدا کرده اند و حق و حرمت و احترام دارند خورشید و ماه و زمین و .. کهکشانها و سیارات و ستاره ها را تصور کنید …
از طرفی ویروسها و میکروبها و الکترونها و اتمها را هم تصور کنید ( ایندفعه دیگه رسما وارد فیزیک شدیم) همه اینها بهتر بگویم هرکدام از اینها در مرحله وجودی و طول عمر هستی خود تلاش میکنند بهترین نسخه از خودشان باشند و وظیفه وجودیشان را درست انجام بدهند….
ما چطور ؟ آیا ما به آن خط گچی که دور خودمان کشیده ایم و مرزها و حدود انسانی خودمان پایبند هستیم ؟ نمیگویم جهانی فکر کنیم و مدرن باشیم میگویم خانگی باشیم و کوچک فکر کنیم در همان خانه ساده و کلبه کوچک خودمان چقدر مراقب اشیاء یا موجوداتی هستیم که زندگی خودمان خواهی نخواهی به آنها وابسته است ؟ چقدر تلاش میکنیم نمیگویم خوب باشیم ! بد نباشیم ؟ چقدر به فکر خودمان هستیم ؟ چقدر به فکر فرزندان و همسایگان هستیم؟
آیا تلاش میکنیم زندگی و لحظه های خوبی داشته باشیم و از هرگونه سوء مصرف و ایجاد آلودگی و … در محیط کوچک خودمان پرهیز میکنیم تا زیست یا همان زندگی خوبی داشته باشیم ؟
امیدوارم توانسته باشم به ساده ترین بیان “محیط زیست ” را تعریف کرده باشم.
در دنیا افرادی مثل من وجود دارند که به کل محیط زیست و طبیعت به دیده احترام نگاه میکنند و سعی میکنند برای بهتر زندگی کردن دیگران نیز تلاش کنند و برنامه هایی بریزند که مثلا وقتی سیل میآید ، آتش سوزی می شود، زلزله رخ میدهد یا … مردم کمتر آسیب ببینند یا به موقع نجاتشان بدهیم به دادشان برسیم و یاریشان کنیم .
این هم تعریف ساده ” برنامه ریز محیط زیست”، است. شغل بسیار ساده ایست با دغدغه و مسوولیت بسیار زیاد .
هم چشم موجودات زنده و هم غیر زنده در نهایت همه طبیعت به مسوولیت پذیری یک برنامه ریز محیط زیست است که چگونه طرح و برنامه می ریزد تا طبیعت روال عادی خدادادیش را طی کند و آسیب نبیند تا همه نسل ها بتوانند از نعمتهای خدادادی استفاده کنند و …………………………………. تا دنیایی که خدا ساخته خراب نشود.
